تهران - تحریریه - دکتر حسن سبحانی استاد اقتصاد دانشگاه تهران از کسانی که بدون ارجاع مشخص کلیت اقتصاد اسلامی را نفی می کنند انتقاد کرد.
«اقتصاد اسلامی» از جمله مفاهیمی است که در جهان مملو از اندیشه ها و تفکرات متفاوت و مختلف از همی که در آن به سر می بریم، با عمری بیش از نیم قرن، توسط علاقمندان و دانشمندانی مرتبط با خویش مورد تحقیق، تدریس و ترویج واقع گردیده و ادبیات نسبتا مفصلی را، معطوف به تلاش های علمی صورت گرفته به خود منسوب نموده است.
این گرایش فکری در اقتصاد، همچون هر گرایش دیگری می تواند و باید از ناحیه دیگران مورد نقد و بررسی قرار گیرد و از این طریق، در صورتی که ظرفیت داشته باشد متکامل شده و به حیات خویش ادامه داده و به رشد فکری و عملی بشریت کمک نماید. نقد و بررسی هم، همان طور که سیره عقلا می باشد با محور قرار گرفتن مقالات و کتب و ادبیات مربوط عملیاتی می شود.
زیرا در عرف علما و دانشمندان ، مرسوم نمی باشد که نقد و بررسی، به صورت کلی و مبهم و همچنین بدون ارجاع به منابع و مآخذ عالمانه صورت گیرد. البته ممکن است کسانی با هر انگیزه ای بدون عنایت به لوازم «روش شناسانه» مباحث، چنین بایسته هایی را رعایت نکنند، که در آن صورت مقبولیت ماندگاری را هم بوجود نمی آورند. زیرا «عالم » صرفا و با احتیاط، به موضوع می پردازد و از بحث در سطح مطالب و بدون استناد پرهیز می کند.
رعایت چنین شیوه ای در مباحث و مجادلات عالمانه از برکات بسیاری برخوردار بوده است زیرا هم موجب می شود که بحث و حتی مجادله، تخطئه محسوب نشود و هم توان علمی و ظرفیت و سعه صدر ناقدان را در قلمرو موضوع مشخص (در دانش اقتصاد و یا هر دانش دیگری)، نشان می دهد و یادآوری می کند که افق فکری دانشمندان در پذیرش و نقد و ترویج دانش تا چه اندازه گسترده و متواضعانه است.
بر این اساس به نظر می رسد که پرداختن و یا هجمه به یک عبارت کلی همچون «اقتصاد اسلامی»، بدون استناد به یک موضوع مشخص از آن و بدون ارجاع به مقاله یا نوشته ای در باره موضوع و همچنین بدون اشاره به منبع نشر و صاحب ایده و نظر، از ناحیه هر عالم بزرگواری که در حوزه و یا دانشگاه درس خوانده و در فضای آن تنفس نموده است صورت گیرد، می تواند امری غیرمتعارف تلقی شده و حتی به نحوی نا خواسته برچسب بیان ژورنالیستی را بخود اختصاص دهد.
البته چنین شیوه ای ممکن است مقاصد برخی از غیر علما و غیر متخصصان در موضوع را از طریق ترویج مکانیکی آن، تامین نماید. اما موجبات ارتقاء و شانیت علمی گوینده و یا نویسنده خود را از حیث «روش شناسی» فراهم نیاورده و از آن حراست نمی کند و حتی می تواند زمینه قضاوت های آمیخته با صحت و سقم را در خصوص وی رقم بزند.
ما به دلیل ارادتی که نسبت به اهل علم اعم از دانشگاهی و حوزوی قائل هستیم، ضرورت لحاظ «روش» در پرداختن به موضوع مشمول « شناخت» واقع شده را، خاطر نشان نموده و متواضعانه یاد آور می شویم از آنجا که «معرفت»، همواره از نقد همراه با وقوف به موضوع، بهره مند بوده و رشد و نمو و گسترش یافته است.
بنابراین نقد موضوعات در اقتصاد اسلامی و نه ایراد خطابه در باره عنوانی کلی (که طی آن خواننده حتی مطلع نمی شود که از آن عنوان و یا موضوع، چه استنباطی در ذهن ناقد وجود دارد) را مقوله ای لازم و موجب رفع نواقص و کاستی های آن دانسته و بر این باوریم که متفکران باید از آن استقبال نموده و طرح معرفت شناسانه آن را، مغتنم بشمارند و این در حالی است که مطمئن هستیم برای اهالی انواع اغراض غیر معرفتی در این قلمرو، منطقا جایگاهی متصور نمی باشد.
پایان/
نظر شما